سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 16846
کل یادداشتها ها : 6
خبر مایه


 

نماز در آثار منظوم فارسی 2

نماز در غزلیات شمس تبریزی

 هله بحری شو و در رو ،مکن از دور نظاره/که بود در تک دریا،کف دریا به کناره

چو بدان بنده نوازی شده ای پاک و نمازی/همگان را تو صلا گو چو موذن ز مناره

چون به واسطه ی نماز پاک شده و در ردیف بندگان شایسته قرار گرفته ای دیگران را نیز چون موذن به اقامه ی نماز و حضور به درگاه حق دعوت کن.(به شکرانه ی نعمت هدایت به راهنمایی دیگران بپرداز)

چو نماز شام هرکس،بنهد چراغ و خوانی/منمو خیال یاری فغم و نوحه و فغانی

چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم/در مسجدم بسوزد،چو بدو رسد اذانی

عجبا نماز مستان،تو بگو درست هست آن؟که نداند او زمانی،نشناسد او مکانی

عجبا دو رکعت است این؟عجبا که هشتمین است

عجبا چه سوره خواندم ؟چو نداشتم زبانی

هنگام نماز با اشک وضو می گیرم و به نمازی آتشین می ایستم،نمازی که با شنیدن   صدای اذان تمام وجودم را تحت تاثیر قرار می دهد و در هنگام نماز چنان از خود بی خود می شوم که گاهی فراموش می کنم چند رکعت است.

نماز در بوستان سعدی

شنیدم که پیری به راه حجاز/به هر خطوه کردی دو رکعت نماز

چنان گرم  رو در طریق خدای /که خار مغیلان نکندی ز پای

به آخر ز وسواس خاط پریش /پسند آمدش در نظر کار خویش

به تلبیس  ابلیس در چاه رفت/که نتوان از این خوب تر راه رفت

یکی هاتف از غیبش آواز داد/به احسانی آسوده کردن دلی

پیر عابدی در راه حج مرتب  در نماز و عبادت  بود،تا جایی که ابلیس او را فریب داد و تصور کرد که کسی بهتر از او در عبادت نیست،هاتفی از غیب ندا داد که اگر دلی را با نیکو کاری راضی کنی بهتر از این است که در هر منزل هزار رکعت نماز به جای آوری.(مغرور نشدن به طاعات خویش که چه بسا شیطان از این طریق انسان را فریب دهد و او از راه حق خارج کند)

نماز در منطق الطیر عطار نیشابوری

خلقت پیامبر(ص)

چو شد آن نور معظم آشکار /در سجود افتاد پیش کردگار

قرن ها اندر سجود افتاده بود/عمرها اندر رکوع استاده بود

سال ها هم بود مشغول قیام/در تشهد بود هم عمری تمام

از نماز نور آن دریای راز /فرض شد بر جمله ی امت نماز

به خاطر حب و علاقه ی زیاد پیامبر(ص)بر نماز،نمازهای یومیه برامت او فرض و واجب شده است.

مکالمه دیوانه با خواجه در وقت نماز

خواجه ای می گفت در وقت نماز /کای خدا ،رحمت کن و کارم بساز

این سخن دیوانه ای بشنود از او/گفت رحمت می نپوشی زود از او

روی در ساعت بگردان از همه/تا شوی فارغ چو مردان از همه

فرد ثروتمندی در وقت نماز از خدا تقاضای رحمت می کرد،دیوانه ای شنید و به او گفت اگر می خواهی مشمول لطف او قرار گیری باید از همه ی آن چه که داری دل برکنی و مانند من به یک قرص نان قناعت کنی .(مقصود از دیوانه،انسان دل از دست داده است که در راه حق،از دنیا چشم  پوشیده است.)

از نبی درخواست مردی پرنیاز/تا گزارد بر مصلایش نماز

خواجه دستوری ندا او را در آن/گفت ریگ و خاک گرم است این زمان

تا نیاری داغ دل این جایگاه/کی توان کردن به سوی تو نگاه

داغ دل آور که در میدان درد/اهل دل از داغ بشناسند مرد

مردی نیازمند از پیامبر خواست که بر مصلای او نماز بگزارد،پیامبر حرفی نزد،مرد بهانه آورد که سنگ و ریگ این محل داغ است .پیامبر فرمود:باید دل سوخته داشته باشی تا مورد عنایت حق قرار بگیری و مردان حق با دل سوخته از دیگران مشخص می شوند.

خواجه و غلام پاکباز او

خواجه را زنگی غلامی چست بود/دست پاک از کار دنیا شست زود

جمله شب آن غلام پاکباز /تا به وقت صبح می کردی نماز

خواجه گفتش ای غلام کار کن /شب چو برخیزی مرا بیدار کن

تا وضو سازم،کنم با تو نماز/آن غلام او را جوابی داد باز

گفت آنکس را که درد ره بخاست/هیچش ار بیدار کن نبود رواست

غلامی سیاه پوست بود که علاقه ی وافری به نماز داشت ،شب که فرا رسید تا به صبح نماز می کرد،یک شب خواجه به او گفت:هنگامی که برای نماز برمی خیزی مرا هم بیدار کن تا با تو نماز گزارم.غلام گفت :انسان عاشق حق ،نیازی به بیدار کن ندارد ،چون اگر قرار باشد کسی تو را برای عبادت بیدار کند پس به جای تو هم باید عبادت کند.

 فهرست منابع و مآخذ

 

1-  بوستان سعدی، مصلح بن عبدا... سعدی، ناشر: صفی علی شاه، 1387

2-دیوان سعدی، کلیات، مصلح بن عبدا... سعدی، مصحح: محمّد علی فروغی، ناشر: سما، اسفند 1385

3-
منطق الطّیر، محمّد بن ابراهیم عطّار، مصحّح: محمّد رضا شفیعی کدکنی، ناشر: سخن، اردیبهشت 1387

دیوان شمس،کلیات، جلال الدّین محمّد مولوی، ناشر: میلاد، 1386






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ